تاب آوری فرایندی پویا است که در آن تأثیرات محیطی و شخصیتی در تعاملی متقابل بر یکدیگر اثر می گذارند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فوری در سال های اخیر روان شناسی مثبت گرا مورد توجه روان شناسان قرار گرفته که به جای پرداختن به نابهنجاری ها و اختلال ها، بر توجه بیشتر به توانمندی ها و استعدادهای انسان تأکید دارد. این رویکرد مثبت گرا هدف نهایی خود را شناسایی شیوه هایی میداند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارد. از این رو، عواملی که سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی شوند؛ بنیادی ترین عامل های مورد پژوهش در این رویکرد از روان شناسی هستند. در این میان تاب آوری جایگاه ویژه ای در حوزه های روان شناسی رشد و تحول، روان شناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است. افرادی در برابر مشکلات بسیار آسیب پذیر عمل می کنند و به سرعت در هم می شکنند و برخی دیگر آرام، منطقی، صبور و مطمئن با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. این تفاوت از کجا ناشی می شود و علت آن چیست؟ پاسخ روانشناسان به این پرسش این است : " تاب آوری".
در دهه های اخیر تحقیق کاملی در این خصوص انجام و نمونه های تاب آوری جمع آوری شده است، تاب آوری به عنوان قدرت یا توانایی برگشتن به زندگی اولیه و شروع وضعیت جدید از طریق کاهش فشار عصبی یا تحریف آن و جایگزینی نشاط تعریف می گردد. نان هاندرسن تاب آوری را ترکیبی از ۶ عامل معرفی می کند:
فراهم سازی حمایت مهربانانه، طراحی و ارتباط سازی برای افزایش امیدواری، فرصت سازی برای مشارکت معنادار، پیشاهنگی در پیوندهای اجتماع، مرزبندی شفاف و سازگار، آموزش مهارت های زندگی
در مجموع می توان گفت که تاب آوری فرایندی پویا است که در آن تأثیرات محیطی و شخصیتی در تعاملی متقابل بر یکدیگر اثر می گذارند. پژوهش های تاب آوری الگوهای نظری رشد انسان را که پیش از این توسط اریکسون، برونفن، پیاژه، کلبرگ، گیلیان، استینر، مزلو و پیرس مطرح شده بود(رایت و ماستن، ۱۹۹۷)، مورد تأیید قرار می دهند. در تمامی این الگوهای نظری، در حالی که بر ابعاد مختلف رشد انسانی(روانی- اجتماعی- شناختی- اخلاقی- معنوی) تأکید می شود، هسته مرکزی این رویکردها را این پیش فرض تشکیل می دهد که فطرتی بیولوژیک برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد.
مهم ترین نتیجه کاربردی برآمده از دل پژوهش های تاب آوری، این است که می توان توانمندی افراد را ارتقاء داد به گونه ای که آنها به احساس هویت و کارآمدی، توانایی تصمیم گیری، هدف گذاری و باور به آینده دست یابند و از این راه بتوانند نیازهای اولیه انسانی خود برای مهربانی، رابطه با دیگران، چالش، قدرت و معنا داری را در شرایط طاقت فرسا بعنوان کانون توجه هر گونه مداخلات پیشگیرانه، آموزشی و رشد فردی قرار دهند(توگاد و فردریکسون، ۲۰۰۴).
از طرفی تروی و ماوس (۲۰۱۱) اعتقاد دارند از آنجایی که وقایع استرس زا، ذاتاً بسیار هیجانی است توانایی افراد در تنظیم هیجاناتشان می تواند عامل بسیار مهمی در تعیین تاب آوری آنها باشد. همچنین از نظر بلاک (هر سن۱۹۹۵، نقل از کهزایی، ۱۳۸۰)کنار آمدن و سازگاری موفقیت آمیز با محیط اجتماعی مستلزم مجموعه ای از مهارتهای حل مسأله بین فردی است. بطور کلی حل مسأله به فرایند شناختی- رفتاری- ابتکاری فرد اطلاق می شود که بوسیله آن فرد می خواهد راهبردهای موثر سازگارا نه مقابله ای برا ی مشکلات روزمره را تعیین، کشف یا ابداع کند.
تحقیقات مختلفی از جمله پایان نامه کارشناسی ارشد نگارنده آموزش مهارت حل مساله و مهارت تنظیم شناختی هیجان را به عنوان همبسته های تاب آوری افراد (مخصوصا افراد دارای مشکلات عدیده روانشناختی از جمله افسردگی و افکار خودکشی) تایید و تاکید می نماید که کسب این مهارت ها علاوه بر بهزیستی روانی می تواند در پیشگیری از اعمال پرخطری مانند خودکشی تاثیر بسزایی داشته باشد.
تاب آوری، استرس را محدود نمی کند، مشکلات زندگی را پاک نمی کند، بلکه به افراد قدرت می دهد تا با مشکلات پیش رو مقابله سالم داشته باشند، بر سختی ها فائق آیند و با جریان زندگی حرکت کنند. البته معنای تاب آوری فقط این نیست که در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده پایدار بوده و در رو به رو شدن با شرایط خطرناک حالتی انفعالی داشت، بلکه در عمق معنای آن شرکت و حضور فعال و سازنده ی افراد در محیط پیرامونشان نیز مد نظر است. فلذا آموزش مهارت های حل مساله و مهارت های تنظیم شناختی هیجان ضمن کاربرد در مشاوره های فردی می تواند در سایر سطوح آموزشی جامعه مورد تاکید قرار گیرد.